پیامبر اکرم صلی الله علیهم وسلم فرمودند:همانا خداوند سبحان می گوید:
بندگانم ,هر کسی که حاجتی به شما داشته باشد
و شما را به کسی که دوستش دارید سوگند دهد اجابتش خواهید نمود
پس بدانید که محبوبترین و گرامیترین بندگانم
پیش من محمد و علی که حبیب و ولی ودوست من است می باشند
پس هر کس که نزد من حاجتی دارد باید به ان دو پیش من توسل جوید
زیرا من درخواست کسی که از من سوال کند
ومرا به ان دو و پاکان عترتشان سوگند دهد دعایش را رد نخواهم نمود
و چگونه من دعای کسی را که از من سوال کند
و به دوستم و برگزیده ام و ولیم و حجتم و روانم ونورم و ایت
ونشانه ام و درم و رحمتم وجهم و نعمتم
که هر کدام از پیمبر و ائمه طاهرین من علیم السلام می باشند سوگند دهد رد نمایم
اگاه باشید من انان را از نور عظمت خویش افریدم
و شایته کرامت و دوستی خود قرارشان دادم پس هر کس از من درخواستی کند
و مرا به انان سوگند دهد و معرفت به حق و مقام والای انها داشته باشد( و انان را واسطه خود قرار دهد)اجابتشان را بر خود واجب نمودهام و این اجابت حق و لازم است
مقام و منزلت على علیه السلام در احادیث نبوى
1. حدیث یوم الدّار: بعد از نزول آیة مبارکة «و انذر عشیرتک الأقربین» (شعراء، 26/214)، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم ، على علیه السلام را که در آن روز پانزده سال بیشتر نداشت خواست و به او گفت که طعامى آماده سازد و عموم خویشاوندان را که شامل همة فرزندان عبدالمطلب، یعنى عموها و عمو زادهها و عمه زادههاى پیامبر بودند دعوت کند. تعداد آنان از چهل نفر تجاوز نمیکرد. چون براى بار سوم آنها را جمع کرد و غذا صرف شد، پیامبر در جمع آنها سخن گفت و فرمود: هیچکس از براى کسان خود، چیزى بهتر از آنچه من براى شما آوردهام، نیاورده است. من خیر دنیا و آخرت را براى شما آوردهام. خدایم به من فرمان داده که شما را بهسوى او بخوانم. کدامیک از شما یاور و پشتیبان من خواهد بود تا برادر، وصى و جانشین من در میان شما باشد. سکوت بر مجلس حاکم شد و هیچکس جواب مثبت نداد. تنها على علیه السلام که از همه کوچکتر بود از جاى برخاست و اعلام پشتیبانى از پیامبر خدا کرد. چون پیامبر سه بار این سخن را گفت و هر بار على علیه السلام برخاست، گردن او را گرفت و فرمود: این برادر من، وصیّ من و خلیفة من در میان شماست؛ سخن او را بشنوید و فرمان او را ببرید.15
این حدیث بیانگر فضیلتى در خور توجه براى حضرت على علیه السلام است که از همان ابتداى بعثت، آمادگى براى هر گونه فداکارى در راه حمایت از رسول خدا را اعلام میکند.
( 157 )
2. حدیث منزلت: درباره عدم حضور على علیه السلام در غزوة تبوک و ماجراى آن آمده است: رسول خدا در سفر تبوک، على بن ابیطالب را در میان اهل خویش گذاشت. منافقان گفتند: براى خلاصى از دست او، وى را همراه نبرده است! در این وقت على علیه السلام سلاح گرفته و در جَرف به رسول خدا رسید و آنچه را منافقان گفته بودند به عرض آن حضرت رسانید. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: دروغ میگویند، من بهخاطر آنچه در پشت سر گذاشته بودم تو را در آنجا نگه داشتم، برگرد و به جاى من در اهل من و خودت بمان. آیا راضى نیستى که نسبت به من مانند هارون به موسى باشی، جز آن که پیامبرى بعد از من نمیآید (أفلا ترضى یا على أن تکون منى بمنزلة هارون من موسی، اِلاّ انهُ لا نبى بعدى). در این هنگام على علیه السلام به مدینه بازگشت و رسول خدا به سفر ادامه داد.
http://rasoolnoor.com/modules.php?name=Maghaleh&pa=showpage2&pid=520
بسیار زیبا بود بهتر است بصورت موضوعی دسته بندی و آماده سرچ گردد
در خصوص آیا می دانید بنده بعضی از این گفته ها را نمی دانستم