شیر خدا شاه ولایت على

داستان نصل با امیرالمؤ منین (علیه السلام ) را که از ((انوار)) سید جزائرى نقل کرده ایم ، عارف جامى نیکو به نظم در آورده است و آن را شیخ بهائى در دفتر چهارم ((کشکول )) نقل کرده است (ص 412 ط 1):

 

شیر خدا شاه ولایت على   

  صیقلى شرک خفى و جلى   

روز احد چون صف هیجا گرفت   

  تیر مخالف به تنش جا گرفت   

غنچه پیکان به گل او نهفت   

  صد گل محنت ز گل او شکفت   

روى عبادت سوى محراب کرد   

  پشت بدرد سر اصحاب کرد   

خنجر الماس چو بند آختند   

  چاک به تن چون گلش انداختند   

غرقه به خون غنچه زنگار گون   

  آمد از آن گلشن احسان برون   

گل گل خونش به مصلى چکید   

  گشت چو فارغ ز نماز آن بدید   

این همه گل چیست ته پاى من   

  ساخته گلزار مصلاى من   

صورت حالش چو نمودند باز   

  گفت که سوگند به داناى راز   

کز الم تیغ ندارم خبر   

  گرچه ز من نیست خبردارتر   

طایر من سدره نشین شد چه باک   

  گر شودم تن چو قفس چاک چاک   

جامى از آلایش تن پاک شو   

  در قدم پاکروان خاک شو   

شاید از آن خاک بگردى رسى   

  گرد شکافى و به مردى رسى

مفتاح الفلاح 


بیا بشنو حدیث عالم دل

 

بیا بشنو حدیث عالم دل   

  ز صاحبدل که دل حق راست منزل   

امام صادق آن بحر حقایق   

  چنین در وصف دل بوده است ناطق   

که دل یکتا حرم باشد خدا را   

  پس اندر وى مده جا ماسوا را   

بود این نکته تخم رستگارى   

  که باید در زمین دل بکارى   

پس اندر حفظ او کن دیده بانى   

  که تا گردد زمینت آسمانى  



  

اگر اهل نمازى و نیازى   

  برون آ از دعاوى مجازى   

بیا از صحبت اغیار بگذر   

  بیا از هر چه جز از یار بگذر   

ترا زینت بود نام الهى   

  به از این تاج کرمنا چه خواهى   

عزیز من حیات تو الهى است   

  که عقل و نقل دو عدل گواهى است   

طبیعت بر حیاتت گشت حاکم   

  نباشد جز تو بر نفس تو ظالم   

بیا نفس پلیدت را ادب کن   

  حیات خود الهى را طلب کن  


مجموعه اى از ارزشها

215
سکوت فراوان و مراقبت در گفتار، شکوه و بزرگى آرد،

 و انصاف موجبِ گسترش دوستى و دوستان گردد،

 و بخشش ارزشِ آدمى را عظیم گرداند،

 و فروتنى نعمت را تمام کند، 

و پذیرش محنت و بارِ دیگران سرورى زاید،

 و عدالت در زندگى دشمن را هلاک سازد، 

و بردبارى در برابر نادان، یاران را علیه او زیاد گردانَد.

شکر نعمت، نعمتت افزون کند


236
خداى را در هر نعمتى، حقّى است. پس آن که حقّ نعمت به جاى آرد نعمتش افزون شود، و آن که کوتاهى کند در خطر زوال نعمت قرار گیرد.

بهترین خصلتهاى زنان، بدترین اخلاق مردان

بهترینها یا بدترینها
226
بهترین خصلتهاى زنان، بدترین اخلاق مردان است: «تکبّر»، «ترس» و «بخل». پس اگر زن متین و باوقار باشد حریم خویش نگه دارد و اجازه سوءِ استفاده از خود را ندهد، و اگر بخیل باشد مال خود و همسرش را حراج نکند، و اگر ترسو باشد در به روى هرکس نگشاید.

فرهنگ شناخت دنیا

فرهنگ شناخت دنیا

219
آن که به خاطر دنیا غمگین شود به قضاى الهى خشم آورده است، و آن که از مصیبتى که بدو رسیده زبان به شکوه گشاید از پروردگارش شکایت کرده است، و آن که پیش ثروتمندى رود و به خاطر ثروتش بدو کرنش کند دو سوم دینش را از دست داده است، و آن که در دنیا قرآن خوانده و پس از مرگ به دوزخ رود آیات الهى را به مسخره گرفته بوده است، و آن که دل به دنیا باخته باشد سه بلا بر او وارد شود: اندوه، حرص دائم، و آرزویى که هرگز بدان نرسد.
تفسیر قناعت

220
قناعت یعنى فرمانروایى و سرورى، و نیکخویى و خوش اخلاقى یعنى نعمت.
ارزش قناعت
221
از امام ـ درود خدا بر او ـ تفسیر این آیه را پرسیدند که خداوند مى فرماید:
«ما او را به زندگانى پاکیزه زنده مى کنیم»18، فرمود: زندگى پاکیزه، قناعت است.
با خوش روزى شریک شوید
222
با آن که خوش روزى است شریک شوید که ثروت بیشتر آرد و بهره را افزون کند.

محمد(ص)

بر محمد و آل محمد صلوات